قیام ملی ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱

نشریه قیام ایران
شماره ۲۶ مسلسل ۱۶۱(دوره جدید)
۲ مرداد ۱۳۶۵
۲۴ ژوئیه ۱۹۸۶

تصاویر انتهای متن

در بهار سال ۱۳۳۱ دکتر مصدق به فکر آن افتاده بود که مبارزه را از جبهه نبرد خارجی بداخل بکشاند. زیرا با تجربه یک سال زمامداری و مبارزه سرسختانه به این نتيجه رسیده بود که پیروزی نهایی در مبارزه با استعمار بدون برداشتن موانعی که ارتجاع وفئودالیسم داخلی با پشتیبانی قدرت استعمارگر، بر سر راه مبارزه ایجاد می‌کردند، مقدور نخواهد بود.

در یک ساله اول حکومت او حتى عوامل و ایادی شناخته شده شرکت سابق نفت و دولت انگلستان چاره‌ای جز آن ندیده بودند که به پیروی و تحت فشار افکار عمومی خود را با نهضت ملی شدن نفت هماهنگ نشان دهند. اما یقین بود که این عده که همه چیز خود را از برکت اوضاع سابق بدست آورده بودند از پای نمی‌نشینند نا بتدريج و در فرصت مناسب زمینه را برای بازگشت وضع سابق فرا هم سازند. دکتر مصدق از آغاز تشکیل اولین دولتش به این واقعیت کاملا ناظر بود ولی ضروری می‌دید که در مبارزه ضد استعماری از نیروی همه قـشرهای جامعه استفاده کند و از آنجا که اعتقاد و ایمان راسخ به قانون اساسی داشت و میخواست از هر رای موافق فلان نماینده مرتجع يا فئودال مجلس شانزدهم و اعتبار و پایگاه فلان رجل شناخته شده، در مجلس، ولو متظاهر به همگامی برای رسیدن به هدفش بهره ببرد.

ترتیب کابینه اول مصدق که عناصر قدیمی و اشراف کهنه مشکوک در آن شرکت داشتند مبين همین اندیشه استفاده از تمام نیروها برای مبارزه با استعمار این واقعیت تلخ ولی لازم را از کـلام خود رهبر نهضت ملی ایران می‌توانیم دریابیم. در جلسه علنی روز ۱۷ شهریور ۱۳۳۵ در مجلس شورای ملی گفت :

“عمال انگلیس همه جا هستند : عمـال انگلیس در مجلس، عمال انگلیس در دولت، عمال انگلیس در جامعه، عمال انگلیسی در دربار و بالاخره در همه جا وجود دارد.”

ولی در اواخر بهار ۱۳۳۱ مصدق خیلی از مراحل مبارزه را با موفقیت طی کرده بود: در خردادماه ۱۳۳۰ از شرکت نفت انگلیسی خلع ید شده بود. در شهریور ماه دولت انگلیس اصل ملی شدن نفت را با پادرمیانی هریمن نماینده امریکا به رسمیت شناخته بود. در مهرماه کارشناسان انگلیسی از ایران اخراج شده بودند.

شکایت انگلستان ا زایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد به نتیجه مثبتی برای آن کشور نرسیده بود. در دیمـاه کنسولگری های انگلستان تعطیل شده بود. سال ۱۳۳۱ با دفاع مصدق در دیوان دادگستری لاهه، در مقابل شکایت نگلستان شروع شده بود و با اظهارات پرشور حق طلبانه او و مدافعات مستدل پروفسور هانری رولین، وکیل ایران، پیش‌بینی می‌شد که دیوان لاهه نتواند پا روی حق بگذارد. مذاکرات با شرکت‌های ایتالیانی و ژاپنی که علیرغم محاصره اقتصادی می‌خواستند از ایران نفت بخرند در جریان بود.

اکنون هنگامی بود که مصدق به اصلاحات داخلی هم بعنوان هدف تامین سعادت ملت ایران و هم بعنوان وسیله ادامه مبارزه با استعمار، دست بزند. ولی مانع تازه‌ای بر سر راه او سبز شده بود. مجلس هفدهم جديدالانتخاب با اکثریتی از همان ايادی  شناخته شده انگلستان شروع بکار میکرد. توضیح آنکه اصلاح قانون انتخابات از آغاز یکی از مهمترین اصول برنامه دولت دکتر مصدق بود ولی درطول سـال ۱۳۳۵ گرفتاری‌های مبارزه با استعمار انگلستان و تحريكات بیگانگان مجالی برای اجرای این اصل نگذاشته و موعد انتخابات فرا رسیده بود. دکتر مصدق با احترام و اعتقاد عمیقی که به قانـون اساسی و حکومت پارلمانی داشت، جایز ندید که انتخابات را به تعویق بیندازد. اما با تمام کوششی که برای تامین آزادی انتخابات کرد، در نتیجه دخالت‌های مقامات فاسد دولتی و بخصوص فرماندهان لشکری و ایادی استعمار، بسیاری از همان نمایندگان شناخته شده سر از صندوق‌ها در آوردند. مصدق برای تصفیه ارتش از عناصر وابسته به بیگانه وخدمتگزاران ارتجاع می‌خواست براساس قانون اساسی وزارت جنگ را نیز خود بعهده بگیرد . برای اصلاحات قوانین مالی و اقتصادی و بازسازی یک دادگستری واقعی، بـرای مدتی اختیارات قانون گذاری داشته باشد.  ولی شاه با واگذاری پست وزارت جنگ به مصدق مخالفت می‌کرد و نمایندگان مجلس هم با دادن اختیارات مخالف بودند، به این جهت علیرغم صدور فرمان مجدد نخست‌وزیری در تاریخ ۱۹ تیرماه، چون شرایط خود را پذیرفته ندید، در تاریخ  ۲۵ تیرماه استعفا کرد. ولی با حرکت وسیع تمام قشرهای جامعه در سراسر کشور که به قیام خونین و پر افتخار ۳۵ تیرماه انجامید، دوباره  زمام امور را بدست گرفت، ما برای یادآوری این حماسه غرورآفرین ملی و به خصوص برای اطلاع نسل جوانی که سالها عمداً در بی‌خبری نگهداشته شده، فهرست وار  به وقایع روزهای بین ۲۵ تا ۳۵ تیر ماه ۱۳۳۱ اشاره‌ای می‌کنیم.

۲۵ تیر

دکتر مصدق پس از سه ساعت مذاکره با شاه، استعفای خود را به این شرح تقدیم کرد: “پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق بدست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می‌کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهده‌دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزه‌ای را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد. فدوی دکتر مصدق ۲۵ تیر ۱۳۳۱.”

همان روز حسين علا وزیر دربار متن استعفا نامه دکتر مصدق را به رئیس مجلس(دکتر امامی، امام جمعه تهران) داد و قبولی آنرا از طرف شاه اعلام داشت، رئيس مجلس نمایندگان را به تشکیل جلسه دعوت کرد و مجلس بدون حضور نمایندگان فراکسیون نهضت ملی( جبهه ملی) به نخست وزيری قوام السلطنه رای تمـايل داد.

۲۶ تیر

با انتشار خبر استعفای مصدق و رای تمایل مجلس به قوام السلطنه، در سراسر مملکت جنب وجوشی آغاز شد. در تهران از بعد از ظهر، تمام  كسبه بازار و دکان‌های خود را تعطیل کردند. اعضاء جبهه ملی اعلامیه‌ای به این شرح منتشر کردند: “ما امضاء کنندگان ذیل نمایندگان مجلس شورای ملی در تایید سوگندی که برای حفظ مبانی مشروطیت در مجلس شورای ملی یاد کرده‌ایم و به علت اینکه در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامـداری دکتر مصدق میسر نیست، متعهد می‌شویم با تمام قوای خود و وسائل موجـود از دکتر مصدق بشتيباني نمائيم. سرلشکر علوی مقدم فرماندار نظامی تهران اعلامیه تهدیدآمیز شديداللحنی صادر کرد و بدنبال آ ن مامورين نظامی و انتظامی با تانک و زره پوش و کامیون‌های مصلح برای جلوگیری از بروز حــوادث در مراکز مهم مانند بازار، دانشگاه و میدان بهارستان مستقر شدند .

۲۷ تیر

فرمان نخست وزیری قوام السلطنـه صـادر شد. قوام پس از گرفتن رای اعتماد از مجلس، اعلامیه کذائی و تهدیدآمیز خود را صادر کرد که با این جملات تمام می‌شد:

… به عموم اخطا ر می‌کنم که دوران عصيان سپری شده و روز اطاعت از اوامر حکومت فرا رسیده است. کشتیبان را سیاستی دگر آمد. تهران ۲۷/۴/۱۲۳۱  رئيس الوزراء قوام السلطنه. (كلام منوچهری: -کشتنیان را سیاستی دگر آمد- از طرف گوینده رادیو اشتباها”کشتیبان” خوانده شد.)

خبـرهائی از حرکت مردم در تمام شهرستان‌ها به دولت قوام می‌رسید و دستورات شدیدی برای جلوگیری از هرگونه تظاهرات مردم به صورت بخشنامه رمز، به استانداری‌ها و فرماندهـان لشگر صادر شد.

روزنامه توده‌ای ” دژ” که به جای “به سوی آینده” منتشر می‌شد در شماره ۲۷ تیر با تیتر درشت، دکتر مصدق را “هوادار امپریالیسم” خواند.

۲۸ تیر

خبرهای واصله از شهرستان‌ها موجب نگرانی مقامات دولتی شده بود. روزنامه اطلاعات خبر داد که: “طبق تلفن خبرنگاران روزنامه در خرمشهر و آبادان با انتشار خبر کناره‌گیری مصدق از نخست‌وزیری از عصر پنجشنبه مردم دکان‌های خود را بسته و شروع به تظاهرات کرده‌اند و دربخش پالایشگاه و دیگر بخش‌های وابسته همه کارگران دست از کار کشیده و اعتصاب کرده اند.”

از اصفهان و قزوین نیز خبر رسید که دکا کین بسته شده و جمیعت کثیری در تلگرافخانه اجتماع کرده و با نمایندگان جبهه ملی مشغول مخابره حضوری شده و از دکتر مصدق پشتیبانی کرده‌اند. سیل تگراف‌های مبنی بر اعتراض بع قوام و  پشتیبانی از مصدق از تمام شهرستان‌ها به تهران به حدی رسید که وزارت پست و تلگراف بدستور دولت، برخلاف قانون اساسی و مقررات موجود، از مخابره و توزيع تلگراف‌ها خودداری کرد. نمایندگان مجلس، طرفدار نهضت ملی در مقابل تقاضاهای مردم اعلامیه‌ای منتشر کردند که قسمتی ا ز آن چنین است:

“… ملت قهرمان ایران هرگز مقهور دخالت‌های استقلال شکنانه بیگانگان نخواهد شد و تا حصور نتیجه قطعی و احقاق حق و رهایی کشور از چنگال سیاست‌های استعماری استقامت خواهد کرد. روز دوشنبه ۳۰تیر ۱۳۳۱ در سراسر کشور اعلام می‌شود و امید داریم هموطنان عزیز

 که همگی طرفدار قيام حقیقی ملت و ادامه مبارزه در راه انجات کشور می‌باشند با نهایت آرامش و متانت در این جنبش ملی شرکت نمایند…”

۲۹ تیر

شهر تهران بحا لت تعطیل درآ مده بود، کارگران کارخانه‌ها اعتصاب کرده و سرویس‌های تمام خطوط اتوبوسرانی دست از کار کشیده بودند، کارگران پمپ بنزین از فروش خودداری می‌کردند. در نقاط مختلف شهر تظاهرات پراکنده‌ای مردم را با نیروهای نظامی درگیر کرده بود. زد و خورد شدیدی در میدان بهارستان بین اعضاء حزب ایرا ن و دیگر دستجات ملی با پلیس روی داد که به خیاباهای اطراف به خصوص شاه‌آباد کشیده شد و تانک‌ها به طرف مردم حمله بردند، زدوخورد به زودی در تمام شهر بخصوص در حوالی بازار و سبزه میدان شدت گرفت و تعدادی از تظاهر کنندگان کشته و زخمی شدند، تعـداد کشته شدگان به روایت‌های مختلف بيـن ۲۰ تا ۸۰ نفر ذکر شد و روزنامه‌های زیر سانسور تعداد زخمی شدگان را ۷۰ نفر در بيما رستان سینا ۴۰ نفر در بیمارستان شهربانی ۱۲ نفر در بیمارستان شیر و خورشید ذکر کردند. در آبادان نیز از تظاهرات مردم تعدادی کشته و زخمی بجا ماند و زنی زیر تانک کشته شد. در شهرهای دیگر و بخصوص در کرمانشاه،رشت، تبریز، مشهد، رضاعیه و اصفهان تظاهرات شدیدی صورت گرفت.

نمایندگان مجلس عضو جبهه ملی- که از این هنگام فراکسیون نهضت ملی نامیده می‌شد- جلسه‌ای به ریاست مهندس رضوی تشکیل دادند و پیش نویس یک تلگرام به شاه و یک اعلامیه خطاب به مامورین انتظامی را در اختیار خبرنگاران گذاشتند.

۳۰ تیرماه

ازجان خودگذشتیم – با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق.

ساعت ۴ صبح

مردم تهران وبخصوص ساکنان حوالی میدان بهارستان با صدای کامیون‌های نظامی متعددی که اضافه بر نيروهای نظامی قبلی از پادگان‌های مختلف و اطراف شهر می‌رسیدند و نيرو پیاده می‌کردند، بیدار شدند، بلافاصله تانک‌ها و زره پوش‌های دیگری در نقاط مختلف شهر موضع گرفتند.

ساعت ۵

میدان بهارستان صورت یک قلعه نظامی درحال جنگ را بخود گرفته بود، تانک‌ها و زره‌پوش‌ها بخصوص در مدخل خیابان‌های شاه‌آباد – صفی علیشاه – بهارستان  -دروازه شمیران واکباتان موضع گرفته و روی پشت بام‌ها سنگربندی شده و مسلسل‌های سبک کار گذاشته شده بود .

ساعت ۶

رئيس مجلس به مجلس آمد و دستوراتی به رئیس گارد مجلس داد. آن عـده از نمایندگان فراکسیون نهضت ملی که شـب در مجلس نمانده بودند به مجلس آمدند. اما از آن ۴۱ نفر نماینده‌ای که به قوام السلطنه رای داده بودند؛ هیچ‌کدام جرئت نکردند بیایند .

ساعت ۷

جمعیتی که از خیابان‌های منتهی به بهارستان پیش می‌آمدند و بعلت ممانعت سربازان نمی‌توانستند وارد میدان بشوند در خیابان‌ها متوقف شده بودند و هر لحظه به تعداد آن‌ها افزوده می‌شـد. هنوز زدوخوردی پیش نیامده بود و کسانی که قصد ورود به میدان را داشتند با ضرب قنداق تفنگ و باتون به عقب راتنده می‌شدند.

ساعت ۸

سبل جمعیت خیابان‌ها، بخصوص خیابان شاه‌آباد صف سربازان را بهم ریخت و مردم به میدان بهارستان وارد شدند. در مدت کوتاهی جمعیت زیادی وارد میدان شده و سربازان و ماموران انتظامی در کنار تانک‌ها و زره پوش‌ها موضع گرفتند. کمی بعد از گوشه جنوب غربی ميدان فریادهائی به هواخواهی مصدق برخاست و شعار “از جان خود گذشتیم با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق” به وضوح شنیده شد. افراد پلیس به آن طرف حمله برند و زد و خوردی شروع شد.

ساعت ۹

سیل جمعیت دیگری از خیابان شاه‌آباد به طرف میدان سرازیر شد و پیشاپیش جمعیت نعش نخستین کشته روز، بروی تخته‌ای حمل می‌شد. مردم جنازه جوانی را که در بازارچه مروی نزدیک شمس العماره کشته شده بود همراه می‌آوردند، ورود این دسته و با این ترتیب برشور وهيجان سایرین افزود و فریادهای جمعیت حاضر در میدان بلند شد، پلیس سربازان به مردم حمله بردند و اولین زدوخورد شدید و جدی در بهارستان شروع شد. مردم با دست خالی به مبارزه مشغول شدند، سربازان را از روی اسب‌ها پیاده می‌کردند و جیب‌های شهربانی را آتش زدند .

ساعت ۱۵

تیراندازی شدید با مسلسل ماموران بخصوص از روی بام مجلس به طرف مردم شروع شد و مردم فریاد زنان به طرف سه راه ژاله و سرچشمه و شادآباد عقب نشستند. اکنون حمله وجنگ و گریز مـردم شروع شده بود.

درمقابل حمله سربازان فرار می‌کردند و دوباره هجوم می‌آوردند و در هر هجوم تعدادی کشته و زخمی می‌شدند، ولی نکته قابل توجه اینکه مردم جنگ وگریز کشته‌های خود را همراه می‌بردند و نمی‌گذاشتند بدست مامورین بیفتد.

ساعت ۱۱

در هجوم تازه‌ای که جمعیت به طرف میدان بهارستان برد؛ عده‌ای زیرآتش مسلسل‌ها خود را به پشت نرده‌های مجلس رساندند. فریاد آتشین زنی ازپشت نرده‌های مجلس که به امامی رئیس مجلس ناسزا می‌گفت طوری کسانی را که در محوطه مجلس بودند به هيجان آورد که همه به او برخاش کردند. رئیس مجلس تصمیم گرفت به سعدآباد برود ولی با وجود محافظت گارد بعد از چندمتری که از مجلس دور شد مورد حمله مردم قرار گرفت، شیشه‌های اتوموبیل‌اش را با سنگ وچوب شکستند بناچار برگشت. از ساعت یازده نیم برتعداد کشته‌شدگان لحظه به لحظه افزوده می‌شد و مردم جنازه ها را درخیابان اکباتان جمع می‌کردند و پیراهن کشته شدگانرا بر چوب می‌کردند و به میدان برمیگشتند. در این موقع هرچند میدان اصلی نبرد میدان بهارستان بود، ولی هر لحظه خبرهای ناگواری از زدوخورد مردم و تعداد زیاد کشته شدگان در دانشگاه و بازار و حوالی ناصرخسرو می‌رسید.

ساعت ۳ بعد از ظهر

تعداد جمعیت در بهارستان به حدی رسید بود که دیگر هیچ وسیله‌ای قادر به جلوگیری نبود و بتدریج آثار خستگی و همچنین نافرمانی از دستور فرماندهان دستور فرماندهان درمیان سربازان نمایان میشد بطوریکه فرماندهان واحدها روحیه خود را باخته بودند. دراین موقع به جمعیت بهارستان خبر رسید که در میدان سپه یک سرهنگ ارتشی از تانک بیرون آمده و باگون‌های خود را کنده و فریاد زده است من طرف مردم شلیک نمی کنم.

ساعت ۴ بعدازظهر

حسين علا وزیر دربار نزد قوام السلطنه رفت و بنا به اظهار یک شاهد عینی (ارسنجانی) عيناً گفت: جناب اشرف لابد از اوضاع شهر استحضار دارید، در تهران نزدیک به نه نفر کشته شده‌اند. قوام پرسید شما ازکجا می‌دانید. علا گفت: فرماندار نظامی اطلاع داده است، قوام تنها عکس العملی که نشان داد این بود که با قیافه برافروخته گفت فرماندار نظامی چرا به من كه رئیس دولت هستم اطلاع نمی‌دهد؟ همین موقع به قوام اطلاع دادند که نیروهای انتظامی شهر را ترک کرده‌اند و مردم کلانتری‌ها را اشغال کرده‌اند.

ساعت ۵ بعدا زظهر

قوام السلطنه به دربار رفت واستعفاء خود را به شاه تقدیم کرد. حدود ساعت پنج ونیم حسین علا وزیر دربار به مهندس رضوی رئیس فراکسیون نهضت ملی اطلاع داد که قوام استعفا کرده است و دستور اکید داده شده که نظامی‌ها به سربازخانه‌ها برگردند. پس لازم لازم است که آقایان فراکسیون نهضت ملی خودشان امنیت شهر را مورد توجه قرار دهند، فراکسیون نهضت ملی برای حفظ نظم و امنیت شهر و انتشار خبر استعفای قـوام اقدام کرد. مردم این پیروری بـزرگ خود را با شور و هیجانی غیرقابل توصیف استقبال کردند.

ساعت ۷ بعدا زظهر

جمعیت کثیری در مقابل منزل دکتر مصدق اجتماع کردند ع کردند، مصدق در برابر جمعیت ظاهر شدو در حالی که به شدت میگریست گفت: “ای کاش من مرده بودم و ملت ایران را این طور عزادار نمی‌دیدم.” و وقتی آرام گرفت افزود: “من به جرئت می‌گویم که استقلال ایران از دست رفته بود و شما با رشادت و فداکاری خود آن را پس گرفتید.” کمی بعد خبر پیروزی ایران در دیوان دادگستری لاهه به تهران رسید و مردم بار دیگر در برابر خانه مصدق به تظاهرات پرشوری دست زدند.

۳۱ تیر

در تهران دیگر از افراد پلیس و سرباز در خيابان‌ها اثری دیده نمی‌شد حفظ نظم شهر به عهده یک عده از جوانانی بود که به سینه خود نوار سیاهی نصب کرده بودند و در این روز کوچک‌ترین بی نظمی در تمام شهر دیده نشد. روزنامه‌ها خبر تظاهرات و آمار کشته شدگان در شهرستان‌ها را کـه به صدها نفر بالغ می‌شد؛ درج کردند. ساعت ۹ صبح جلسه سری مجلس تشکیل شد و از ۶۴ نماینده حاضر در جلسه ۶۱ نفر به دکتر مصدق رای دادند. روزنامه اطلاعات که روز پیش از آن مورد حمله مردم قرارگرفته و آنان را آشوبگران و عناصر ماجراجو نامیده بود در سرمقاله خود تحت عنوان «ماتم عمومی» نوشت: اینان جوانان پرشور و مردانی بودند که شوری وطن پرستانه در سر داشتند و افتخار جاویدان برای خود و خانواده خود ذخیره ساختند .

روزنامه نیواستیمن در شماره  ۱/۵/۳۱ درباره قیام ۳۰ تیر نوشت: “حوادثی که در ایران روی داده اسـت مراجعت شرکت نفت انگلیس را به ایران غیر ممکن می‌سازد.”

دکتر مصدق مامور تشکیل کابینه شد و پست وزارت جنگ را شخصاً بعهده گرفت و لايحه اعطای اختیارات برای مدت شش ماه در جلسه ۲۰ مرداد ۱۳۳۱به تـصـويـب مجلسين سنا وشورای ملی رسید.

پس از قیام مقدس ملی

مصدق در مرداد ماه دولت جدید خود را تشکیل داد. پست وزارت دفاع ملی را عهده دار شد. قیام ۳۰ تير به موجب قانونی که در ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ نام «قیام مقدس ملی» شناخته شد و قانون اعطای اختیارات شش ماهه در ۲۰ مرداد با تصویب رسید.

دکتر مصدق برنامه دولت جدید خود را در ۹ماده تنظیم کرد:

۱ – اصلاح قانون انتخابات

۲ – اصلاح امورمالی وتعديل بـودجــه وبرقراری مالیات‌های مستقیم

۳ – اصلاح اموراقتصادی به وسیله افزایش تولید و ایجاد واصلاح قوانین پولی وبانکی

۴ –  بهره برداری از معادن کشور

۵ – اصلاح سازمان‌های اداری و قوانين استخدام كشا ورزی وقضائی

۶ – ایجاد شورای محلی در دهات بمنظور اصلاحات اجتماعی،

۷ – اصلاح قوانین دادگستری

۸ – اصلاح قانون مطبوعات

۹-  اصلاح امور فرهنگی وبهداشتی و وسائل ارتباطی

متعاقباٌ قوانینی مانندالغاء عوارض مالکانه ـ صدی بیست کشا وزران – ملی کردن جنگل‌ها – تعلیمات اجباری – بیمه‌های اجتماعی کارگران به مـواد نه گانه اضافه شد.

درباره فعالیت‌های شگفت‌آور اقتصادی واجتماعی دولت دکتر مصدق ازقیام ۳۰ تیرماه ۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بعلـت محدودیت صفحات نشریه فرصت بحث نیست و تنها به ذکر یک نمونه اکتفا میکنیم که؛ در پایان سال ۱۳۳۱ علیرغم تمـام تضييقات استعمار برای نخستین بار ارزش واردات و صادرات کشور تعادل پیدا کرد و همچنین برای اولین بار در تاریخ ایران بودجه سال ۱۳۳۲ از حیث درآمد (بدون درآمد نفت) و از حیث هزینه(به اضافه مخارج شرکت نفت) و بدون محاسبه اضافه درآمد احتمالی، کاملاً متعادل بود .

QR Code
Print Friendly, PDF & Email
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Wordpress Social Share Plugin powered by Ultimatelysocial