پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته ۱۱۹

۱- کسانی‌که مغزهایشان در گذشته منجمد شده، آینده ای برایشان متصور نیست. اگر هدف از مرور  و بررسی گذشته آموختن، عبرت گرفتن و نگاه به آینده نباشد، بررسی گذشته نه تنها اتلاف وقت است بلکه به گونه‌ای خطرناک است. بازگشت به گذشته فقط می‌تواند از سوی مغزهای علیل پیشنهاد و تاکید شود.

۲- تفکر انتقادی یا توانایی و مهارت تفکر روشن، منطقی ، مستقل، و شفاف برای ارزیابی درستی/نادرستی پدیده‌ها و موضوعات بسیار حیاتی است. این شیوه تفکر در استدلال‌ها، کسب دانش، رد یا پذیرش و یا بهبود نظریه ها،  ارتقا و توسعه نهادهای اجتماعی، و تقویت ذهن ما در تصمیم گیری های سنجیده و بررسی مسائل روز نقش مهمی ایفا می‌کند. بنابراین، نهادهای آموزشی باید بر تفکر انتقادی تاکید و آن‌ را در برنامه‌های آموزشی خود منظور دارند.

۳- اگر از کسی نتوانید انتقاد کنید آن فرد کسی است که بر شما حاکم است، و اگر حاکمی به شما اجازه انتقاد ازخود ندهد تنها چاره تعویض بی‌درنگ آن حاکم در اولین فرصت و با هر روشی که ممکن است. هر گونه تاخیر در تعویض چنان حاکمی نهایت بیخردی، ضعف، و ترس است.

۴- فقر یکی از پدیده‌های بسیار خطرناک با پیامدهای بی‌شمار منفی، زیان‌بار،  و ویرانگر است. یکی از عوامل اصلی فقر توزیع ناعادلانه ثروت و تولید ملی جامعه است که عامل اصلی چنان وضعیتی سیاست‌های نسنجیده حاکمان مغرض، فاقد دانش، فاسد، بی تدبیر، و کوته‌بین است. ادامه حکومت چنین رهبرانی فقر بیشتر، گسترش بزهکاری، خودکشی، فساد، فحشا، اعتیاد، ناآگاهی، نادانی، زندانی، بیماری‌ها به ویژه بیماری‌های روانی و پر شدن تیمارستان‌ها، و آسیب‌های جبران ناپذیر بر ذهن و جسم است. در چنین شرایطی یکی از راه حل‌ها و نجات از این وضعیت تعویض رهبرانی است که عامل اصلی این شرایط هستند. چنین رهبرانی در ردیف جنایتکارانی هستند که باید در یک دادگاه ملی و بطور منصفانه مورد محاکمه قرار گیرند.

۵- رابطه بین تعداد ثروتمندان بیسواد در یک کشور و کیفیت آموزش و دانش:در جامعه‌ای که شمار ثروتمندان بیسواد افزایش یابد انگیزه کسب دانش کاهش و کیفیت آموزش نزول می کند. 

۶- در رویارویی با واقعیات تلخ و دردناک زندگی، بهترین شیوه برخورد یادگیری و درس گرفتن از آن واقعیات است و بدترین شیوه نادیده گرفتن آن واقعیات و بی‌تفاوت بودن نسبت به آنهاست.

۷- مبارزه با هر محدودیتی که دین و مذهب، خرافات، حکومت‌های خودکامه و مستبد، قوانین غیرعادلانه، گذشته و تاریخ، سنت‌ها، نهادهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بر ما تحمیل می کنند یک رسالت انسانی است.

۸- حرف هیچکسی را گوش ندادن و حرف همه را گوش دادن استقبال از بدبختی است. هر دو حالت خطرناک است.

۹- از همه کسانیکه در سازندگی جامعه کمترین نقشی ندارند و احساس می‌کنیم حضورشان در زندگیمان غیر ضروری است دوری جوییم.

۱۰- وقتی دیگران متوقف می‌شوند شما ادامه دهید، وقتی دیگران ترمز می کنند شما گاز دهید، وقتی دیگران تردید می کنند شما تصمیم بگیرید، وقتی دیگران می‌خوابند شما بیدار باشید، وقتی دیگران بیدادگری را تماشا می‌کنند شما علیه آن مبارزه کنید، وقتی دیگران خرافات را رواج می‌دهند شما نه تنها با آن مبارزه کنید بلکه برخرد تاکید ورزید، وقتی دیگران از خشونت برای رسیدن به اهداف‌شان استفاده می‌کنند شما نه تنها آنرا تقبیح کنید بلکه پرچمدار مبارزه با هر نوع خشونت شوید، و وقتی دیگران بی‌عملی پیشه می کنند شما قاطعانه عمل کنید.

۱۱- درگیری و تعارض بخشی از زندگی است و اجتناب‌ناپذیر و در بسیاری موارد زیان‌بار و دردناک و پرهزینه. درگیری در مواقعی هم سالم است ولی بندرت رخ می دهد. درگیری‌های سالم پیوند دهنده هستند و افراد و اعضای جامعه، گروه و هر نهاد و سازمان را بهم نزدیک‌تر می کنند. 

همه درگیری‌ها به یک هدف مثبت نیاز دارند و هر کسی که به‌نوعی در یک درگیری درگیر است لازم است به این پرسش پاسخ دهد “برای چه می جنگم؟ برای چه مبارزه می‌کنم؟ هدف نهایی چیست؟” اگر پاسخی مثبت برای این پرسش‌ها نداشته باشیم ادامه درگیری و جنگ به تحمل زیان‌های سهمگینی منجر می‌شود، و مبارزات هرگز به پیروزی منتهی نمی‌شوند

۱۲- یکی از اشتباهات عمده‌ای که غالبا رهبران مبارزات می‌کنند مبارزه‌ای است که به نیروها و هواداران آنها آسیب می‌رساند در حالی‌ که این رهبران باید به نیروها و هواداران خود شیوه پیروزی در یک مبارزه را بیاموزند، چنین آموزشی به آنها انگیزه می بخشد  و مبارزه را در مسیر پیروزی سوق خواهد داد. هدف مبارزه باید برای آینده باشد، برای آینده‌ای بهتر. بنابراین پیروزی زمانی رخ می‌دهد که از گذشته گذر کنیم و نگاه به آینده داشته باشیم.هرگز نباید آینده را فدای گذشته کرد. رهبرانی که چنین رویکردی را بر می‌گزینند نتیجه ای جز شکست را نوید نمی‌دهند.

۱۳- از تفکر بحران آفرین انتظار حل بحران بیهوده است. رژیم‌های سیاسی ای که برای بقا بحران می افرینند سرانجام در بحران های خود ساخته غرق خواهند شد چون تفکر مقابله با بحران را ندارند.

۱۴- اعمال و ویژگی‌هایی که در رشد و پیشرفت نقش کلیدی دارند:

  • هم استفاده کامل از همه فرصت‌ها و هم فرصت‌آفرینی
  • مسئولیت‌پذیری
  • انجام کامل تعهداتی که بعهده می‌گیریم
  • قدرت برقراری ارتباط با مردم
  • یادگیری مهارت‌های تازه
  • توانایی حل مشکلات و مسایل
  • عامل تغییر بودن و پذیرش تغییرات و انطباق با تغییرات

۱۵- پرسیدن به اندیشه و اندیشه به رفتار منجر می‌شود. هر چه پرسش‌مان قدرتمندتر باشد اندیشه‌مان ژرف‌تر و رفتارمان سنجیده‌تر و تاثیرگذارتر خود شد.

۱۶- کیفیت افکار شما چارچوب زندگی شما را مشخص می‌کند و آینده شما را رقم می‌زند. به عنوان مثال به کدامیک از موارد زیربیشتر فکر می کنید؟

  • ضعف یا قدرت؟
  • شکست یا پیروزی؟
  • مشکلات یا راه حل‌ها ؟
  • ایستایی یا پویایی؟
  • موانع یا فرصت‌ها؟
  • اندوه یا شادی؟
  • تسلیم شدن یا ادامه مبارزه؟
  • تنبلی/تن پروری یا تلاش؟
  • وابسته بودن یا مستقل؟
  • تماشاگر محض یا بازیگر هدفمند؟

به همین ده مورد اکتفا می‌کنم. اگر در هرمورد به نخستین گزینه فکر کنیم مسیر بدبختی را در پیش گرفته ایم. بعکس، اگر به گزینه دیگر بیندیشیم زندگی‌مان را در مسیر خوشبختی، و رشد و پیشرفت هدایت می‌کنیم.

۱۷- باورها، ‌و عادات غلط، سنن ناروا و ناپسند، و کاربرد ابزارهای فرسوده و از کارافتاده ما را به کژراهه و ناکجاآباد می‌کشند. هریک از آنها به تنهایی می‌توانند هر فردی را به عقب برانند و یا حتی نابود کنند، و آسیب‌های جبران‌ناپذیر بر جوامع وارد کنند.

۱۸- اولین قانون زندگی صیانت جان خود است، صیانت از تک‌ تک اعضای بدن و استفاده بهینه از هریک از آنها و نه سو استفاده. زبان عضوی است که ارتباطات در سطح انتزاعی را ممکن می‌کند. زبان را مثل بسیاری از اعضای بدن می توان به شیوه‌های مختلف بکار برد. بنظرم بهترین شیوه کاربرد زبان زمانی است که بتوانیم از آن برای بهتر کردن چیزی استفاده شود، شرایط نامناسبی را بتوان تغییر مثبت داد، دردی را از کسی کم کرد، انسان‌ها را به هم پیوند داد، نیازی را برطرف کرد، آگاهی داد، انگیزه بخشید، تشویق کرد،… زبان‌مان را مهار کنیم تا مشکل نیافرینیم، تخریب نکنیم، جنایتی مرتکب نشویم، دردها را دو چندان نکنیم، روابط را بهم نزنیم، تاثیر منفی بر جای نگذاریم،…  از زبان برای توهین، دشنام و تحقیر دیگران استفاده نکنیم. زبان را با خشم آلوده نکنیم که نتیجه آن درگیری است. یادمان باشد که از هر عضو بدن با کاربرد مثبت، مفید و مناسب آن قدردانی کنیم. 

۱۹- درباره آینده نامعلوم که از شرایط آن نااگاه هستیم قولی ندهیم، تعهدی نکنیم، مسئولیتی نپذیریم… مگر اینکه کاملا مطمئن باشیم که قدرت، امکانات و آمادگی کامل برای  تغییر شرایط را داریم، در مقابله با هر نوع بحرانی مهارت کامل برای غلبه بر آنرا داریم.

۲۰- تلاش در نفهمیدن نقطه اوج فاجعه است، و عمیق‌ترین نقطه حماقت و بلاهت! 

مارتین لوتر کینگ:

«گرفتن آزادی از مردمی که نمی‌خواهند برده باشند، سخت است؛ اما آزادی دادن به مردمی که می‌خواهند برده بمانند، سخت‌تر است

پایان هفته دلپذیر و خاطره‌انگیزی را برای شما و عزیزان‌تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی پروا

Print Friendly, PDF & Email
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Wordpress Social Share Plugin powered by Ultimatelysocial