پراکنده‌گویی‌های پایان هفته ۱۱۵

۱- بسیاری از ما به بلای بسیار بزرگی دچار هستیم یعنی ‘ترس از تغییر’، و بسیاری دیگر که در برابر هر تغییری ایستادگی می کنند با تبلیغات پر هزینه بر ترس ما می افزایند ولی واقعیت اینستکه ‘رهایی از ترس’ به معنای آزادی گام برداشتن به جلو است. انانیکه تلاش می کنند ترس ما را تقویت کنند با آزادی و حرکت ما به پیش وحشت دارند. پس بر ماست که فریب تبلیغات دروغین آنها را نخوریم و بعکس وحشت و هراس آنها را با رهایی خود از ترس و آزادی حرکت و مبارزه برای تغییر صدچندان کنیم.

۲- کاری را بدون درنظر گرفتن پایان آن آغاز نکنیم، راهی را بدون دانستن انتهای آن شروع نکنیم، مبارزه ای را بدون هدف و داشتن نقشه راه رسیدن به هدف آغاز نکنیم. بهترین زمان شروع هر کاری زمانی است که توجه دقیق به پایانش داشته باشیم.

۳- تا از دلبستگی ها خود را رها نکنیم آزادی عمل ما محدود خواهد بود. رهایی از دلبستگیهاست که آزادی دامنه اقدامات ما را گسترش می دهد و با ذهن ازاد و اندیشه مستقل می توانیم مبارزه ی خستگی ناپذیر برای رسیدن به اهداف مان را پیگیری کنیم.

۴- اگر خواهان تغییر هر چیزی هستی نقطه آغاز تغییرات مورد نظرت تغییر طرز تفکر خود است تا نتوانی به این مهم بیندیشی و افکار خود را تغییر دهی نه تنها تغییر مثبت و رشد و پیشرفتی را تجربه نخواهی کرد بلکه مسیری را در پیش گرفته ای که نتیجه ای جز فرسودگی، ایستایی، پوسیدگی، و نابودی نخواهد داشت.

۵- یکی از اصول انکار ناپذیر هستی تغییر است. البته که هر تغییری مثبت نیست و چه بسا ویرانگر و فاجعه امیز هم باشد ولی ایستایی، تغییر ناپذیری، و مقاومت در برابر تغییرات مثبت هم بسی خطرناک است. این برماست که روش مقابله با تغییرات منفی و ویرانگر را یاد بگیریم و کوشش کنیم که حتی از تغییرات منفی به عنوان فرصت برای سازندگی، آفرینش، پیروزی، و رشد و پیشرفت بهره گیریم.

۶- با استعداد و با هوش بودن از مزیت های خوب است که شاید بسیاری از افراد جامعه از آن بی بهره باشند اما مهمتر از آن هنر داشتن ‘توانایی عمل کردن’ است. شما شاید از استعداد و هوش عادی برخوردار باشید ولی اگر هنر داشتن ‘توانایی‌ عمل کردن’ بهره مند باشید فرد موفقی خواهید شد ولی اگر از هوش و استعداد بالا برخوردار باشید بدون هنر ‘توانایی عمل کردن’ هیچ تضمینی برای موفق شدن و پیروزی نیست.

۷- زنده بودن، زندگی کردن، انسانی زندگی کردن سه مقوله جدا از هم است. در جهان ما انچه فراوان است زنده ها هستند و انچه کمبودش محسوس است زندگی انسانی کردن است و همین کمبود شاید یکی از منابع اصلی بسیاری از مشکلات و مسایل جهان ماست.

۸- ما می توانیم استاد دانشگاه باشیم، سیاستمدار باشیم، مدارک بالای دانشگاهی داشته باشیم، پزشک باشیم، هنرمند باشیم، ورزشکار باشیم، وکیل مجالس قانونگذاری باشیم، شاعر باشیم، حقوقدان باشیم، مهندس باشیم، ادعای رهبری داشته باشیم،… ولی بیشعور باشیم، انسانی زندگی نکنیم، پیرو مرام و آیین  انسانیت نباشیم. شعور داشتن، انسانی زیستن و بر اساس ایین انسانیت عمل کردن بدون مسیولیت پذیری امکان پذیر نیست. اگر مسیولیت اندیشه ها، گفتارها و کردارهای خود را نپذیریم شعور نداریم، ‘نا انسان’ هستیم و انسانی زیست نمی کنیم.

۹- از اقلیت بودن ترس و هراسی نداشته باشیم ولی نگران آن باشیم که فریبکاران و تبهکارانی با سو استفاده از اکثریت نادان  و بنام آن اکثریت نادان زمام امور مان را بدست گیرند و زندگی من و شما را تباه کنند ولی ما در حد تماشاگر باقی بمانیم و بر نخیزیم.

۱۰- بر همه چیز نتوان تمرکز کرد، با همه کس نتوان دوست شد، با همه نتوان یکسان رفتار کرد، همه چیز را نتوان کسب کرد، هر نوشته ای را نتوان خواند، هر مسیری را نتوان برگزید، به درخواست هر کسی و در هر شرایطی نتوان پاسخ مثبت داد و بله گفت، در هر محفل و مجلسی نتوان حاضر شد، هر طرح و پیشنهادی را نتوان پذیرفت، هر کاری را نتوان کرد، هر مقام و سمتی را نتوان قبول کرد، با هر کسی نتوان همکاری، زندگی، شراکت، رفت و آمد، گفت و گو، و رقابت کرد، و به عنوان یک انسان که می خواهیم زیست انسانی داشته باشیم نتوان در انزوا و تنهایی زیست پس باید حق انتخاب آزاد  داشته باشم تا بتوانیم کی و چی را برگزینیم و کی و چی را ترک و طرد کنیم.

۱۱- مثل نسلهای پیش از خود فکر نکنیم زیراکه شرایط زمانه آنها با شرایط زمانه ما همسان نیست، در دو فضای متفاوت آموزش و پرورش یافته ایم، با افراد متفاوتی همنشین بوده ایم، با مسایل و مشکلات متفاوتی درگیر بوده ام، امکانات و محدودیتهای مان یکسان نبوده، …به عنوان نسل تازه تر به فکر نوینی نیاز داریم که باشرایطی که دران زندگی می کنیم و اهدافی که داریم هماهنگی داشته باشد و ما را به هدف تان برساند. استفاده از فکر نسل پیشین برای حل مسایل امروز بهمان اندازه خطرناک است که کاربرد ابزار و نهادهای گذشته برای زندگی امروز.

۱۲- جلیل محمد قلی زاده، بنیانگذار روزنامه «ملا نصرالدین» بیش از یک قرن پیش متوجه خطر اخوند های شیعه شده بود و به مردم هشدار داده بود ولی ظاهرا کمتر کسی به آن توجه کرده بود. در ۱۳۵۷ هم دکتر شاپور بختیار درباره اخوند و حکومت اخوندی هشدار داد و باز هم کمتر کسی به آن توجه کرد و بعکس، دانشگاهیان،”روشنفکران، و نیروهای مترقی” خود را تسلیم اخوندها کردند تا ایران را ویران کنند. براستی چرا؟

۱۳- تفکیک کارها و وظایف مهم از کارها و وظایف پیش پا افتاده و کم اهمیت تر، و با اولویت دادن به کارهای مهم در برنامه ریزی تقسیم  کار و توزیع منابع در هر سازمانی، گروهی، جامعه ای، جنبشی، و حتی خانواده ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است، و از اتلاف وقت و منابع جلوگیری می کند، به کاهش هزینه ها کمک می کند، تسهیل روند انجام و در بالابردن کیفیت نتیجه کار تاثیر مثبت دارد.

۱۴- زمانی شعارها بر اساس «اتحاد، مبارزه، پیروزی» تنظیم می شد ولی همه امروز علیرغم اینکه به «پیروزی» فکر می کنند به جای اتحاد، افتراق پیشه کرده اند، و به جای مبارزه علیه دشمن اصلی و واقعی در تخریب و تضعیف هم تلاش می کنند و همدیگر را اماج انواع تهمت و تهدید و دشنام قرار می دهند و آگاهانه یا نااگاهانه به سربازان بی مزد و مواجب(شاید هم با مزد و مواجب و وعده های پوچ و غیر عملی) رژیم اسلامی تبدیل شده اند.

۱۵-  صایب تبریزی:

«زنامردان علاج درد خود جستن، بدان ماند

که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب ها»

چقدر این بیت شعر صایب که  قرنها پیش سروده در مورد بخشی از اپوزیسیون رژیم اسلامی حاکم بر ایران صدق می کند. 

۱۶-  صایب تبریزی: 

”در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود

تیر کج چون از کمان بیرون دود رسوا شود”

وقتی این بیت زیبای صایب را گاه و بیگاه زمزمه می کنم به یاد بسیاری از مخالفان رژیم حاکم تهران و تحلیل‌های ابکی و پای منقلی شان می افتم، و به تیره روزی ملت ایران که از یک سو قربانی ستم ستمگران حاکم هستند و از دگر سو  شنونده تحلیل‌های  بی پایه شماری از باصطلاح مخالفان و بسیاری از هواداران رژیم اسلامی  در اندیشه فرو می روم و به شوربختی ملت ایران تاسف می خورم و با یادی از ناصر خسرو می گویم که از ماست که بر ماست.

۱۷- از مخالفان مطالعه تاریخ و گذشته ، و  موافقان نگهداشتن توده در نااگاهی تاریخی متحیرم که حتی زحمت به خود نمی دهند که با یک بررسی و جستجوی کوتاه مدت بفهمند چه تعداد از دانشگاه‌ها و نهادهای آموزش عالی رشته تاریخ تدریس می کنند، حتی دپارتمان تاریخ دارند و چه تاریخدانان برجسته ای در این دانشگاه‌ها و پژوهشکده ها به تحلیل تاریخ مشغولند. اگر کمی بخود زحمت بدهند و ببینند که چه رشته های فرعی در تاریخ در دانشگاه‌ها مثل تاریخ علم، تاریخ سیاست جهان، تاریخ ادیان، تاریخ اقتصادی، تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی، تاریخ روابط بین المللی، تاریخ مناطق مختلف جهان، تاریخ کشورهای جهان، تاریخ انقلابات، تاریخ مشرق زمین، تاریخ تمدن، تاریخ ادبیات، تاریخ هنر و،…اگر بخواهیم این لیست شاخه های تاریخ را که در سطح آموزش عالی  تدریس می شوند را تکمیل کنم  چندین صفحه را دربر خواهد گرفت، اگر تعداد کتابهای تاریخ و مقالات تاریخی که در طول سال منتشر می شود را هم اضافه کنم بیشتر از مخالفان مطالعه تاریخ و هواداران نگهداشتن مردم در تاریکی و نااگاهی تاریخی شگفت زده می شویم چون مطمینا این دانشگاه‌ها و استادان و پژوهشگران اگر بیش از مخالفان مطالعه تاریخ و هواداران نگهداشتن توده در نااگاهی تاریخی ندانند نادان تر از آنها نیستند. نتیجه می گیریم که مخالفان مطالعه تاریخ و هواداران نگهداشتن توده در نااگاهی تاریخی یا نادان و ابله اند یا مغرض و اهداف خاصی را برای منافع شخصی دنبال می کنند و یا حقوق بگیر آن دشمنان تاریخ بطورکلی و یا جوامع و کشورهای خاصی هستند!

۱۸-  جرج برنارد شاو:

“زندگی عمر کردن نیست، بلکه “رشد” کردن است. عمر کردن کاری است که از همه حیوانات بر میآید.

اما رشد کردن هدف والای انسان است که

*عده معدودی میتوانند ادعایش را داشته باشند.”

شوربختانه، کم نیستند در میان ایرانیانی  (قصد توهین به کسی نیست) که هنوز در دهه های گذشته زندگی می کنند و همچنان همان افکار دهه هفتاد خود را در این منبر و یا در رادیوها و تلویزیون‌های خودفروخته و وابسته تکرار می کنند که انگار توجه ندارند ۵۰ سال گذشته، و اندوخته ۵۰ سال گذشته تان چیست! شوربختانه بخشی از جامعه ایرانی درون و برون انگار (خدای ناکرده!) به انجماد مغزی مبتلا شده اند که بقای رژیم حاکم بر ایران را تضمین کرده است.

۱۹- زیگموند فروید:

“اولین نشانه حماقت مطلق، نبود شرم است”.

پس تعجب نکنید که چرا ایران در پرتگاه سقوط قرار گرفته است و با بحران های متعدد بیسابقه روبروست. آیا کسی را در حکومت ولایت فقیه(بخوانیدوقیح) می شناسید که شرم داشته باشد و وقیح نباشد. اگر گفته فروید را بپذیریم به این باور می رسیم که ایران تحت سلطه احمق های مطلق قرار دارد و انچه در ایران می گذرد فقط می تواند نتیجه تصمیمات و اقدامات احمق‌های مطلق باشد و بس!

۲۰- تری ایگلتون، نظریه پرداز ادبی، منتقد و روشنفکر بریتانیایی:

“شیر از رام کننده ی خود قوی تر است

این را رام کننده می داند،

مهم اینست که شیر نمی داند …”

شوربختانه، هنوز بخشی از ملت ایران نمی داند که از سید علی خامنه ای و اوباش هوادار او قوی ترند ولی خامنه ای و چاقوکشهای طرفدار او کاملا به این موضوع آگاهی دارند، و همین آگاهی انهاست که به هر وسیله ای برای سرکوب و  ارعاب شما شیران قوی ایران متوسل می شوند تا شما را رام نگهدارند. باز هم تاکید می کنم آگاهی ملت ایران به قوی تر بودن خود از رژیم حاکم بر ایران راه حل نهایی ایران برای رهایی سلطه حاکمان اسلامی است.

«دانش شما بسیار مهمتر از مدرک شماست». (پل ادرین موریس دیراک، فیزیک دان و ریاضی دان برجسته بریتانیایی، از پایه گذاران مکانیک کوانتومی، و برنده جایزه فیزیک نوبل سال ۱۹۳۳ در سن ۳۱ سالگی)

پایان هفته دلپذیر و خاطره انگیزی را برای شما و عزیزان تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

ابراهیم بی پروا

QR Code
Print Friendly, PDF & Email
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Wordpress Social Share Plugin powered by Ultimatelysocial