متن سخنرانی شادروان دکتر شاپوربختیار در میدان جلالیه در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۰
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم مردم شرافتمند و هوشیار تهران ، شما در اینجا اجتماع کردید تا به ندای حق طلبانه جبهه...
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم مردم شرافتمند و هوشیار تهران ، شما در اینجا اجتماع کردید تا به ندای حق طلبانه جبهه...
تقدیم به زنان، جوانان، کودکان، و مردانی که در راه آزادی و بقای ایران جان باختند و برای به جا گذاشتن میهنی با یک نظام سیاسی مبتنی بر احترام به حقوق بشر، اصول لائیک و دمکراتیک، تفکیک قوا، عدالت اجتماعی، حافظ استقلال و تمامیت ارضی، کثرتگرا با آزادی در همه ابعاد آن و حفظ حقوق برابر همه ایرانیان صرف نظر از مذهب، قومیت، جنسیت، طبقه اجتماعی، گرایشات سیاسی و جنسی و سن برای آیندگان مرگ را با اغوش باز و روی خوش استقبال کردند.
چیزی که واقعاً دلم میخواهد این است که زنده باشم و ببینم که پیکر پدرم، دکتر بختیار و سرهنگ عزیر مرادی که از افسران وطنپرست کشور بود و در ترکیه ترور شد را به ایران برگردانیم. پدرم و سرهنگ عزیز مرادی را به خاک ایران بسپاریم و خاکستر دکتر بختیار را همانطور که آرزو داشت به دامنه کوههای بختیاری.
با وجود تمام این سیاهیها ما معتقدان به مشروطه و رهروان مکتب دکتر شاپور بختیار به این گفته وی مؤمن هستیم که ایران از این بزنگاه تاریخی سیاه هرچند ویران اما سربلند عبور خواهد کرد.
تنها حکومتی که زنان را دربند پوشش اسلامی خودخواسته [نه آنچه در قرآن آمده است] با زور و کنشهای هراسانگیزی چون کتکزدن و کشاندن به خودرو گشت ارشاد یا در بند کردن و حتی کشتن؛...
از ابتدای تاریخ بشریت دادخواهی مد نظرمتفکرین به مسایل حقوقی بوده است که در طی زمان شکلهای مختلفی به خود گرفته است، در کشور ما ایران نیز از آغاز سلسلههای دوران باستان روشهای حقطلبانه...
تقدیم به روزنامهنگاران متعهدی که در برابر خودکامگان تسلیمناپذیرند و از تهدید و ارعاب و بازداشت و زندان و شکنجه و دوری از عزیزان و حتی خطر کشتهشدن و بهقتلرسیدن هراسی ندارند و به...
ایران هرگز نخواهد مرد